بیان کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «بیان کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- بَیِّنْدَن:❖ مورد بیانشدن قرار دادن؛
- [[وضحتن|آواثاء:وضحتن]]:❖ معناء:وضحتن؛
- مثال. استاد مفهوم عدالت را بهخوبی بیان کرد.معادل: استاد هه ([؟] مذکور؛ یادشده) فَهِمّاء ([؟] فهمشو (مفهوم)) عَدِلاژ ([؟] عدالت) را خوبانِه ([؟] بهشکل خوب) آواثاء:وضحت (؟ معناء:وضحت).
- عَلِمْدَن:❖ مورد معلومشدن قرار دادن؛
- ظَهِرْدَن:❖ مورد ظاهر شدن قرار دادن؛
- مثال. او هیچوقت ناراحتیهایش را بیان نمیکند.معادل: او هیچگاه ناراحتیها اَش ([؟] آن/آنرا) را نَظَهِرَد (؟ مورد ظاهر شدن قرار ندهد).
- ایمایْدَن:❖ مورد ایما شدن قرار دادن؛
- مثال. این نقاشی، اندوه عمیقش را بیان کرده است.معادل: این نقاشی بزرگی اندوه اَش ([؟] آن/آنرا) را ایمایْدِه ئس (؟ مورد ایما شدن قرار داده است).
همچنین ببین: گفتن؛ توضیح دادن؛ آشکار کردن؛ بروز دادن