پرش به محتوا

ارزجدن

از واژسین

مصدر «اَرِزِجْدَن» به‌معنی «مورد سنجش ارزش قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن ارزش دو چیز از نظر برابری با هم مقایسه بشود. این مصدر از «ارز + ـجـ [ میانوند «ـجـ» یک «مَصْدَرْوَند» به‌معنی «سنجیدن» است.] + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «اَرِزِجْدَن»

بن‌های تصریفی «اَرِزِجْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «اَرِزِجِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «اَرِزِجْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «اَرِزِجِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «اَرِزِج»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «اَرِزِجِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «اَرِزِجْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «اَرِزِجِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «ارزجدن». فرایند سَنِجْدَن ([؟] مورد سنجیده‌شدن قرار دادن) اَرِزاف ([؟] ارزش‌زا (ارزش)) دو چیز باهَم ([؟] با هم):‌ [💬یا بعبارتی «مورد سنجش ارزش قرار دادن»]
    🚀مثال. برای اَرِزِجْدَن (؟ مورد سنجش ارزش قرار دادن) این دو غَیِرْپَذیر ([؟] پذیرنده غیر) بایَد ([؟] باید) از عَمَلِپال ([؟] عملگر) == بِبَهِرْد ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار داد).🌐ترجمه: برای سنجیدن هم‌ارزی این دو متغیر باید از عملگر == استفاده کرد.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /اَرِزِجْدَن/ بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ارزجدن»: بن گذشته در گذشته «ارزجدن»: «اَرِزِجِتْد»؛ بن گذشته «ارزجدن»: «اَرِزِجْد»؛ بن آینده در گذشته «ارزجدن»: «اَرِزِجِتْن»«اَرِزِج» (بن‌کنون «ارزجدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «ارزجدن»: «اَرِزِجِنْت»؛ بن آینده «ارزجدن»: «اَرِزِجْن»؛ بن آینده در آینده «ارزجدن»: «اَرِزِجِنْن»
  1. تعریف «ارزجدن». اَرِزاف ([؟] ارزش‌زا (ارزش)) دو چیز را باهَم ([؟] با هم) سَنِجْدَن ([؟] مورد سنجیده‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد سنجش ارزش قرار دادن»]
    🚀مثال. با عَمَلِپال ([؟] عملگر) == دو غَیِرْپَذیر ([؟] پذیرنده غیر) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را اَرِزِجْدَم (؟ مورد سنجش ارزش قرار دادم).🌐ترجمه: با عملگر == آن دو متغیر را از نظر ارزش باهم سنجیدم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «اَرِزِجْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] اَرِزِجِتْدَم اَرِزِجِتْدی اَرِزِجِتْد اَرِزِجِتْدیم اَرِزِجِتْدید اَرِزِجِتْدَنْد
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] اَرِزِجْدَم اَرِزِجْدی اَرِزِجْد اَرِزِجْدیم اَرِزِجْدید اَرِزِجْدَنْد
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] اَرِزِجِتْنَم اَرِزِجِتْنی اَرِزِجِتْنَد اَرِزِجِتْنیم اَرِزِجِتْنید اَرِزِجِتْنَنْد
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] اَرِزِجَم اَرِزِجی اَرِزِجَد اَرِزِجیم اَرِزِجید اَرِزِجَنْد
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] اَرِزِجِنْتَم اَرِزِجِنْتی اَرِزِجِنْت اَرِزِجِنْتیم اَرِزِجِنْتید اَرِزِجِنْتَنْد
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] اَرِزِجْنَم اَرِزِجْنی اَرِزِجْنَد اَرِزِجْنیم اَرِزِجْنید اَرِزِجْنَنْد
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] اَرِزِجِنْنَم اَرِزِجِنْنی اَرِزِجِنْنَد اَرِزِجِنْنیم اَرِزِجِنْنید اَرِزِجِنْنَنْد
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «اَرِزِجْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بارزج - - آواثاء:بارزجید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نارزج - - آواثاء:نارزجید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناارزج - - آواثاء:ناارزجید -

ترجمه

سَنِجْدَن (؟ مورد سنجیده‌شدن قرار دادن) اَرِزاف (؟ ارزش‌زا (ارزش))