پرش به محتوا

کیاجدن

از واژسین

مصدر «کیاجْدَن» به‌معنی «مورد سنجش هویت قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن صحت هویت کسی سنجیده بشود. این مصدر از «کیـ + ـاجـ [ میانوند «ـاجـ» یک «مَصْدَرْوَند» به‌معنی «به سنجش گرفتن» است.] + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «کیاجْدَن»

بن‌های تصریفی «کیاجْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «کیاجِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «کیاجْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «کیاجِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «کیاج»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «کیاجِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «کیاجْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «کیاجِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «کیاجدن». فرایند سَنِجْدَن ([؟] مورد سنجیده‌شدن قرار دادن) صِحِیَّت ([؟] حالت صحت) هُوِیاء ([؟] هویداکن (هویت)) کسی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد سنجش هویت قرار دادن»]
    🚀مثال. برای کیاجْدَن (؟ مورد سنجش هویت قرار دادن) باید کارت شناسایی اَت ([؟] تو) را بِعَرِضی ([؟] مورد عرضه‌شدن قرار بدهی).🌐ترجمه: برای احراز هویت کردن باید کارت شناساییت را عرضه کنی.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /کیاجْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «کیاجدن»: بن گذشته در گذشته «کیاجدن»: «کیاجِتْد»؛ بن گذشته «کیاجدن»: «کیاجْد»؛ بن آینده در گذشته «کیاجدن»: «کیاجِتْن»«کیاج» (بن‌کنون «کیاجدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «کیاجدن»: «کیاجِنْت»؛ بن آینده «کیاجدن»: «کیاجْن»؛ بن آینده در آینده «کیاجدن»: «کیاجِنْن»
  1. تعریف «کیاجدن». صِحِیَّت ([؟] حالت صحت) هُوِیاء ([؟] هویداکن (هویت)) کسی را سَنِجْدَن ([؟] مورد سنجیده‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد سنجش هویت قرار دادن»]
    🚀مثال. مامور هه ([؟] مذکور؛ یادشده) کارمندهای شَرِکْگاه ([؟] تشکل اقتصادی (شرکت)) را بِوَسیلِه ([؟] به‌وسیله) کارت شناسایی بِکیاجَد (؟ مورد سنجش هویت قرار بدهد).🌐ترجمه: آن مامور کارمندهای شرکت را بوسیله کارت شناسایی احراز هویت می‌کند.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «کیاجْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:کیاجتدم آواثاء:کیاجتدی کیاجِتْد آواثاء:کیاجتدیم آواثاء:کیاجتدید آواثاء:کیاجتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:کیاجدم آواثاء:کیاجدی کیاجْد آواثاء:کیاجدیم آواثاء:کیاجدید آواثاء:کیاجدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:کیاجتنم آواثاء:کیاجتنی آواثاء:کیاجتند آواثاء:کیاجتنیم آواثاء:کیاجتنید آواثاء:کیاجتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:کیاجم آواثاء:کیاجی آواثاء:کیاجَد آواثاء:کیاجیم آواثاء:کیاجید آواثاء:کیاجند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:کیاجنتم آواثاء:کیاجنتی کیاجِنْت آواثاء:کیاجنتیم آواثاء:کیاجنتید آواثاء:کیاجنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:کیاجنم آواثاء:کیاجنی آواثاء:کیاجنَد آواثاء:کیاجنیم آواثاء:کیاجنید آواثاء:کیاجنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:کیاجننم آواثاء:کیاجننی آواثاء:کیاجننَد آواثاء:کیاجننیم آواثاء:کیاجننید آواثاء:کیاجننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «کیاجْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بکیاج - - آواثاء:بکیاجید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نکیاج - - آواثاء:نکیاجید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناکیاج - - آواثاء:ناکیاجید -

ترجمه

سَنِجْدَن (؟ مورد سنجیده‌شدن قرار دادن) صِحِیَّت (؟ حالت صحت) هُوِیاء (؟ هویداکن (هویت))