ترافیک
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «ترافیک» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عُبورِش:❖ جریان عبور (ترافیک)؛
- مثال. بهدلیل ترافیک سنگین در ساعت پیک، زمان رسیدن به محل کار بیشتر از حد معمول طول کشید.معادل: بِدَلیل ([؟] به دلیل) عُبورِش (؟ جریان عبور (ترافیک)) سنگین در ساعت اُوج ([؟] اوج)، رِسِمْدَن ([؟] مورد رسیده شدن قرار گرفتن) به خَدِمْگاه ([؟] محل کار) بیشْتَراً ([؟] بهحالت بیشتر) از هَمار ([؟] معمول (همیشه)) دَوامّائْد ([؟] دوامدار بود).
- تَعُبورِیَّت:❖ حالت عبوردهی؛
- مثال. ترافیک بالای شبکه، نشان دهنده محبوبیت سایت است.معادل: تَعُبورِیَّت (؟ حالت عبوردهی) بالای شبکه، نِمویَنْدِه ([؟] نشاندهنده) پَسَنْمائیَّت ([؟] وضعیت پسندیدهشده بودن) سایت ئَد ([؟] است (فعل ربط)).
- اَنْبوهِیَّت:❖ حالت انبوهی؛
- مثال. ترافیک بالای بازدید سایت، نشاندهنده محبوبیت فزاینده آن است.معادل: اَنْبوهِیَّت (؟ حالت انبوهی) بالای بازدید سایت، نِمویَنْدِه ([؟] نشاندهنده) پَسَنْمائیَّت ([؟] وضعیت پسندیدهشده بودن) فزاینده اَش ([؟] آن/آنرا) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).
- عُبورِشاء:❖ روند عبوردهی کن؛
- مثال.
Nginxبرای هدایت کردن ترافیکHTTPاستفاده میشود.معادل:Nginxبرای هُدیدَن ([؟] مورد هدایت شدن قرار دادن) عُبورِشاء (؟ روند عبوردهی کن)HTTPبِبَهِرِشَد ([؟] مورد استفادهشدن قرار داده بشود).
- مثال.